۱۳۸۷ تیر ۸, شنبه

باورهاي يهودي



اعتقاد يهوديان اينطوري كه عيسي نميتونه مسيح باشه چون كه اصلا در باور يهوديان خدا نميتونه جسم باشه. چون جسم مادي است و ماديات داراي محدوديت هايي هستند. مثلا ماديات محدود در زمان و مكان هستند. و يا محدوديت حركتي دارند يا در هر زماني محدوديت درك و فهم دارند. بنابراين خداوند نمي تواند داراي چنين محدوديتهاي شود. زيرا اين محدوديتها نقص به حساب مي آيد. عيسي خودش را به عنوان خدا، پسر خدا، يك نيمه خدا، يا جزئي از خدا معرفي مي كند و اين در باورهاي يهود مردود مي باشد. به دليل اينكه در بالا ذكرشد يكي از دلايل ديگر اينكه در باورهاي مكتوب يهوديان اعتقاد اين چنيني وجود ندارد. و صراحتا از مسيح به عنوان مرد زميني ياد مي شود. از او به عنوان يك رهبر نظامي و كسي كه ايليا بايد او را تعميد دهد ياد مي شود. همچنين در كاوش هاي باستانشناسانه و علمي شك و ترديدهايي بروز كرده است كه آنچه را كه مسيحيان رومي و يوناني از عيسي معرفي كرده اند، تنها باورداشتهاي ذهني آنان بوده است. هچنين عيسي گفت كه بر مي گردم و قوم خود را نجات خواهم داد (يعني آناني كه به او اعتقاد داشتند) اما هيچگاه برنگشت تنها يارانش از اين ياد مي كنند كه او از دنياي مردگان برگشت و به آسمان صعود كرد.
البته آنچه را كه امروزه به عنوان مسيحيت معرفي مي گردد و اساس آن را بر محبت و عشق به همنوع قرار داده اند، نمي توان آن را در برابر باورهاي يهوديان قرار دارد زيرا از تمامي احكام يهودي مي توان عشق به همنوع را به صراحت دريافت. اما نمي توان با باور داشتن به چنين رفتار پسنديده اي باورهاي يهوديت را تخطئه كرد، زيرا همانطور كه در اول اين نوشته آمده است آدمي محصور به عواملي است كه او را مي تواند از حقايق دور سازد. اما پروردگار در باورهاي يهوديان جداي از اينگونه نقايض قرار مي گيرد. بنابراين با اختيار در قرار دادن توراه و تلمود و علم كابالا انسان را دعوت به در اختيار گرفتن جايگاه نخستين خود قبل از ارتكاب گناه مي كند.

همچنين مسلمانان، اعتقاداتشان بر روي اين قرار دارد كه توراه تغيير يافته است و آنچه را كه در قرآن آمده است را حقيقت مي پندارند. در مباحث اين چنيني بايد گوينده، با دلايلي كافي و مستند شنونده را قانع كند. اما شما هيچ گاه از هيچ مرجعي نمي توانيد دلايلي هر چند ابتدايي را دريافت داريد. از هر مرجعي سئوال نماييد مي گويد: چون قرآن يا محمد گفته است و محمد پيامبر خدا و قرآن كلام خداست. اين چگونه خدايي (الله) است كه اجازه گردانيدن سخنان خود را داده است و چگونه قومي را كه خود برگزيده است را مستجاب چنين عمل ناپسندي مي داند. اين تنها يك بازي شيطاني با حيله گري شيطان است. همانگونه كه با ادعاي خود محمد، شيطان توانست آيه اي را بر زبان او جاري كند. پس مي توانست در غالب سلمان فارسي آيه هاي ديگري نيز با دستان سلمان به نوشتار در آرد. و يا وسيله جاه طلبي ها و طمع محمد انسانهاي زيادي را بفريبد.

۱۳۸۷ تیر ۷, جمعه

درباره كابالا:




شالوم
امروز ميخوام در مورد كابالا براتون بگم، چون از موقعي كه خودم باهاش آشنا شدم حس خوب و عجيبي دارم و آروم ميشم و ميتونم رو كارهام تمركز بيشتري داشته باشم.
كابالا چيست:
كابالا عرفان يهودي هست و هر كي كه اون و بخونه و توش پيشرفت كنه بهش ميگن كاباليست.
به دانشمند علم كابالا ميگن كاباليست. اونم مثل هر آدم معمولي ديگه هستش وظاهر معمولي داره . در مرحله اي از زندگيش اون حس مي كنه كه بايد بره دنبال سوالهايي كه فكرش و مشغول مي كنه.
وقتي اون آموزش كابالا مي بينه، موفق ميشه كه يك حس روحاني پيدا كنه و اين حس رو به اون حواس پنجگانش اضافه مي كنه. با اين حس جديد اون ميتونه فضاهاي روحاني رو واضح و حقيقي ببينه.
كاباليست وقتي كه با كابالا آشنايي پيدا مي كنه و آگاه ميشه دانش و معرفت به دست مياره، اين فضاها رو " دنياي برتر" ميگن. به اين دليل كه از دنياي ما بالاتر هستش و اونها ريشه هايي هستند كه وجود اين دنيا از اونها سرچشمه مي گيره.
كاباليست حالا در دو دنيا زندگي مي كنه، يكي دنياي فاني و يكي دنياي باقي. اين حالت در همه كاباليست ها وجود داره، اون با به دست آوردن اين حس ششمش به بقيه كاباليست ها كه قبلا اين حس و به دست آوردن ملحق ميشه.
كاباليست اون اطلاعات و معلوماتي كه در اطراف ما وجود داره و درك و حس مي كنه و ميتونه اين واقعيتها رو به صورت علمي تحقيق كنه، با كمك اين روش ما ميتونيم ريشه زندگيمون و پيدا كنيم، كاباليست ما رو به حالت روحاني هدايت مي كنه.
كاباليست اطلاعاتي كه به ما ميده و در كتابهاي خودش به زبان مخصوصي مي نويسه، با آموزش اونها واقعيتهاي زندگي برامون آشكار ميشه، براي درك كردن اين دنياهاي روحاني اين كتابها رو ما بايد با روش مخصوصي ياد بگيريم، علم كابالا ما رو به اين روش هدايت و راهنمايي مي كنه.

۱۳۸۷ تیر ۶, پنجشنبه

درباره يهوديت



يهوديت نخستین دين ابراهيمي است که پیروان آن عموما فرزندان قوم بنی اسرائیل هستند. پیامبر یهودیان موسی نام دارد و کتابی که به وی منسوب است تورات نام دارد. قوم بنی اسرائیل دارای حکومتی واحد نبوده و به صورت 12 قبیله (سبط) بسر میبردند. هر سبط دارای استقلال بود و توسط مسن ترین یا جنگاور ترین فرد اداره میشد. از افراد شاخص قوم یهود میتوان سموئیل، شائول، داوود و سلیمان را نام برد. سموئیل از انبیا الهی و قاضیان قوم یهود بود که آنها را از داشتن پادشاه منع می‌کرد. وی تعالیم حقیقی را رواج میداد و از جهت اخلاقی قوم یهود را بسیار تربیت کرد. شائول نخستین پادشاه قوم یهود بود، پس از وی داوود و سپس سلیمان نبی و دیگر انبیا یا پادشاهان حکومت کردند.تاريخ يهوديت با عهد خدا با ابراهيم - نيا و بزرگ خاندان مردم يهودي - آغاز ميشود. خدا به ابراهيم قول داد كه اگر طبق گفته هاي خدا عمل كند او را پدر ملت بزرگي خواهد كرد. ابراهيم اولين كسي بود كه انديشه يكتاپرستي را آموخت، قبل از آن مردم بر وجود خدايان بسيار باور داشتند. سالها پس از ابراهيم، يهوديان به عنوان برده در مصر زندگي ميكردند، رهبر آنان پيامبري به نام موسي بود.موسي آنها را از بردگي در مصر نجات داد و آنها را به سرزمين مقدس كه خدا قولش را به آنان داده بود، راهنمايي كرد.يهوديان هرساله با برگزاري آيين پسح، فرار خود از مصر را جشن ميگيرند. خداوند به يهوديان براي رسيدن به سرزمين مقدس كمك هاي بسياري كرد. بله، همان خدايي كه به ابراهيم قول داده بود تا مراقب يهوديان باشد، درياي سرخ را شكافت تا به فرارشان از مصر كمك كند. خداوند عهد خود با ملت اسراييل را با دادن تورات به آنان تازه كرد. موسي به عنوان نماينده مردم اسراييل تورات نوشته و شفاهي - كه مهمترين آنان ده فرمان هستند - را در كوه سينا از خدا دريافت كرد. در واقع 613 دستور خدا وجود دارد كه تمام جنبه هاي زندگي را ميپوشاند. يهوديت فقط يك مجموعه از باورها و عقايد در مورد خدا، انسان و جهان نيست، بلكه قانون يهودي راه جامعي از زندگي را- قواعدي كه تمام جنبه هاي زندگي را تحت تاثير ميگزارد - نشان ميدهد، مانند: وقتي كه صبح از خواب بيدار ميشويد چه كار ميكنيد، چه چيزي ميتوانيد ونميتوانيد بخوريد، چه چيزي ميتوانيد ونميتوانيد بپوشيد، چطور اعياد و تعطيلات مذهبي را بر پا داريد و شايد از همه مهمتر، رفتارتان نسبت به خدا، ديگران و حيوانات چگونه باشد.اکنون کشور اسرائیل یک کشور یهودی در جهان شناخته می‌شود که مسلمانان ومسیحیان را نيز در خود جاي داده است.

۱۳۸۷ تیر ۵, چهارشنبه

ما به خدا ايمان داريم


درود!
من مريم آويو هستم. من تو ايران به دنيا اومدم. به هيچ چيز علاقه ندارم و به همه چيز هم علاقه نشون ميدم.
در مورد باورهام بخوام صحبت كنم بايد بگم كه : من قبول دارم كه خداوند متبارك، موجود (حاضر) و ناظر است، او واحد و يكتاست، او جسم ندارد و شباهتي هم به جسم ندارد. او مُقدم بر هر موجود قديمي در جهان است. عبادت موجودي به غير از او جايز نيست. او از نيت و افكار انسانها آگاه است. نبوّت حضرت موسي سرور ما حقيقت دارد. من باور دارم كه حضرت موسي به لحاظ نبوت از ديگر انبياي بني اسرائيل برتر است، توراي مقدس از آسمان ( ازجانب خداوند) وحي شده است تورا در هيچ زماني تغيير نيافته و نخواهد يافت. خداوند، شريران را مجازات خواهد كرد و پاداش و اجر نيكوكاران را خواهد پرداخت. ماشياح پادشاه (منجي جهان) خواهد آمد. مردگان در آينده زنده خواهند شد.
من گرايشات صهيونيستي دارم و به پيشرفت و آباداني اسرائيل فكر مي كنم. من به كابالا علاقه دارم و ... .